|
تحليل Assassin’s Creed - قسمت پنجم نمادهاي موجود در بازي پس از كشته شدن المعلم توسط الطير و به دست آوردن شيء باستاني "تكهاي از باغ عدن" همه چيز به هم مي ريزد و در زمان حال، دزموند هم مي تواند از قابليت هاي ويژه اي استفاده كند. اين قابليت هاي ويژه به دزموند اين امكان را مي دهند تا بتواند برخي علايم و نوشته هاي رمز گونه را درون سالن و بالاي تخت خوابش مشاهده كند. اكثر اين پيغام ها به نوعي به وقايع آخرالزمان اشاره دارند و خبر از پايان دنيا مي دهند. در ادامه به بررسي برخي از اين نوشتارها و علايم مي پردازم: پيامي از انجيل و نماد امگا يكي از پيامها اشاره مستقيم به متني در كتاب مقدس (انجيل- مكاشفه يوحنا) دارد كه پايان جهان را پيشبيني ميكند: "من آلفا و امگا هستم، اولين و آخرين، شروع و پايان" ، وجود نماد امگا نيز خود تاييدي بر اين مفهوم است. نوشتارهايي به زبان هاي مختلف نوشتههايي هم به زبانهاي ديگر وجود دارند كه ترجمه آن ها عبارتند از:
Quetzacoatl’s hunger lies the answers, I have entered the Abyss and never returned
و يا پيغام ديگري با مزمون زير: "ما كتاب هايي هستيم با هزاران صفحه كه درون هر كدام از آن ها دروغ ها و حقايق جبران ناپذيري وجود دارد."
We are all books containing thousands of pages and within each of them lies an irreparable truth
متن مثلث شكلي كه روي زمين مشاهده مي شود [اين متن از گوشه پايين سمت راست به بالا خوانده مي شود]
".They drained my soul and made it theirs. I drained my body to show you where I saw it
"آن ها روح من را دزديدند (بيرون كشيدند) و براي خود كردند. من خون خود را ريختم تا بتوانم جاهايي را كه ديدم, نشان بدهم." متن مربع شكل كه روي زمين مشاهده مي شود.[ اين متن از گوشه پايين، سمت راست به بالا خوانده مي شود]
"Artefacts sent to the skies to control all nation, to make us obey a hidden crusade. Do not help them
" مصنوعات براي كنترل ملت ها به فضا فرستاده شده اند تا ما فرمانبردار نهضت پنهاني باشيم. به آن ها كمك نكن." نوشته عبري "עולם הבא" به معناي "ميهمان دنيا" ولي اگر حرف ה به پايان آن اضافه و به صورت "העולם הבא" نوشته شود, "دنياي بعدي, زندگي پس از مرگ معني مي دهد."
تقويم مايايي و آخرالزمان در لابه لاي اين تصاوير اعدادي به شكل تقويم مايايي ديده مي شوند كه به تاريخ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ يعني روزي كه تمپلارهاي امروزي آن را روز شروع جهان جديد اعلام كردهاند اشاره مي كند. اين پيشگويي تا آنجا ادامه پيدا مي كند كه ساعت دقيق آن را نيز ۲۲:۱۳ اعلام مي دارد.
قرآن مجيد و آخر الزمان تصوير بعدي، كلمه عربي"الزلزله" است كه اتفاقا نام سورهاي در قرآن درباره روز قيامت نيز هست. وجود اين كلمه تاكيدي مجدد به اشاره سازندگان بازي به مقوله آخرالزمان است. يهود و آخرالزمان همچنين كلماتي به زبان عبري باستاني به معني "جهان جديد در راه است" نيز در بين تصاوير قابل مشاهده است. لازم به ذكر است كه از اين كلمات بيشتر در بحث هاي مربوط به جهان آخرت و مرگ در يهوديت استفاده ميشود. به نظر مي رسد كه سازندگان بازي، علاوه بر تحريف تاريخ و روايت جديد آن، سعي داشته اند باورهاي خود درمورد پايان دنيا را نيز به مخاطب خود ارايه كنند. "پنتاگرام" و "هرم و چشم جهان بين" نمونه هايي از اين نمادها هستند. پنتاگـــرام (ستاره پنج ضلعي وارونه): از جمله معروف ترين نمادهاي شيطانگراها پنتاگـــرام است، نشانه ستاره صبح، نامي كه به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسمهاي مخفيانه و جادوگري براي احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود. پنتاگرام شيطاني نمادي پيچيده است كه از تركيب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و اين نوع استفاده درعين اين كه جديدترين مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترين و جدال آميزترين نوع استفاده از پنتاگرام نيز به شمار ميآيد. پنتاگرام شيطاني هميشه وارونه است با يك رأس رو به پايين و دو رأس رو به بالا. اين علامت نشاني از جادوي سياه است كه حاكي از پيروزي ماده و آرزوهاي فردي بر عقايد و تعصبات ديني و مذهبي است. ستاره پنج پر يا پنتاگرام يكي از مهمترين، قدرتمندترين و ماندگارترين سمبل ها در تاريخ بشر است. اين علامت در فرهنگ و تمدن باستان مايان هاي امريكاي لاتين، هند، چين، مصرو يونان از مهمترين و پرمعناترين علامتها بوده است. ابتدايي ترين شكل پنتاگرام بر روي ديوارهاي غارهاي عصر حجر كنده كاري شده بوده و در نقاشي هاي مردم بابل به عنوان الگوي ترسيم سياره ونوس به چشم مي خورد. رازهايي مابين سير استفاده از اين علامت، طراحي هاي قديمي از مدار حركت سياره ونوس و رب النوع معروف بيشتر وجود دارد كه گاهي باعث اين تفكر غلط ميشود كه پنتاگرام سمبل ايشتر است. در كتب آسماني مخصوصا كتابهاي يهوديان بسيار زياد به پنتاگرامها اشاره شده است. تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا يا قله رو به پاييـن پنتاگرام هايي كه نوك آنها رو به پايين است در اولين ظهور خود لزوما نشان شيطان پرستي نبودند. طبق تاريخ پنتاگرامهايي كه فرقشان در نقطه بالا يا پايينشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پايه گذاري شدند، دو فرهنگي كه بنا به مقتضيات آييني سعي در جدائي از همديگر را داشتند.امروزه هركجا با پنتاگــرام رو به پايين روبرو شويم ناخودآگاه به ياد شيطان پرستي مي افتيم. شايد دليل اين موضوع آنست كه پنتاگرام رو به پايين بسيار شبيه علامت ماسونيك ها و فراماسونها مي باشد. واقعيت اينست كه چون سر آن رو به پايين است يادآور امور وارونه و خلاف جهت است. ويكان ها گاهي ادعا مي كنند هر پنتاگرام رو به پاييني علامت شيطان پرستان است كه اين تفكر نابجاست. با اين حال اين سمبل در طول زمان معرف خداي شاخدار ويكان ها شد و امروزه نيز در درجه دوم به آن باغبان ويكا ميگويند. All Seeing Eye (چشمي كه به همه جا مي نگرد): ماسون ها معتقدند كه اين چشم لوسيفر (شيطان) است و كسي كه قدرت كنترل آن را دارد بر تمام دارايي ها حكومت ميكند. اين علامت در پيشگويي ها به كار مي رود. جادوها، نفرين ها، كنترل هاي روحي و تمامي انحرافات تحت اين علامت كار ميكنند. اين علامت روشنفكران است . به پول رايج ايالات متحده نگاهي بيندازيد. اين علامت اساس نظم نوين جهاني است. Compass (گونيا و پرگار) درضمن علاوه بر علايم و نوشتارهاي موجود در بازي كه به پايان جهان اشاره دارند، نمادهايي نيز در طول بازي ديده مي شوند كه به فراماسونرها (تمپلارهاي جديد) تعلق دارد. البته لازم به ذكر است كه لوگوي اصلي بازي هم تداعي كننده يكي از معروفترين نمادهاي فراماسونري با عنوان Compass يا نماد پرگار و گونيا است كه با زيركي و مهارت خاصي به صورت حرف اول كلمه Assassin يعني حرف A طراحي شده است. گونيايي كه نود درجه باز شده و پرگاري كه روي درجه صفر بسته شده، سمبل سغير مجاز مي باشد و بي حركتي است كه جزء نمادهاي ماسوني به شمار مي روند.
با چنين اوصافي نمي توان نقش فراماسونري در اين بازي را ناديده گرفت، به خصوص كه قسمت دوم اين بازي تاكيد بيشتر و مستقيم تري به فراماسونري دارد و بيشتر داستان حول اين گروه مرموز در گردش است. نماد آشوب (Butterflay Effect Chaos) روي ديوار نمادي به شكل يك پروانه ديده مي شود. اين نماد درواقع به فرضيه علمي مشهوري به نام "اثر پروانه اي –تئوري آشوب" اشاره مي كند. به نظر مي رسد كه منظور سازندگان از قرار دادن اين نماد، تاكيد بر وقوع آشوب و هرج و مرج در آينده اي نزديك باشد. البته محوريت قرار دادن اين تصوير و بزرگنمايي نامتعارف آن مي تواند مفاهيم ديگري را نيز در بر داشته باشد. براي درك بيشتر موضوع به تعريف اين تئوري علمي مي پردازم: اثر پروانهاي ( Butterfly Effect ) اثر پروانهاي نام پديدهاي است كه به دليل حساسيت سيستمهاي آشوبناك به شرايط اوليه ايجاد ميشود. اين پديده به اين اشاره ميكند كه تغييري كوچك در يك سيستم آشوبناك چون جو سياره زمين (مثلاً بالزدن پروانه) ميتواند باعث تغييرات شديد (وقوع توفان در كشوري ديگر) در آينده شود. (در بازي اين موضوع اشاره مستقيم به رفتار الطير در گذشته و تاثير فوق العاده آن در آينده دارد. به همين دليل است كه شركت آبسترگو به دنبال ايجاد تغييرات كوچك در گذشته، به منظور دستيابي به تغييرات بزرگتر در آينده است. البته اين پيام مي تواند درمورد رفتار دزموند و تمپلارهاي عصر جديد هم صادق باشد. به اين معني كه رفتارها و تصميمات آن ها مي تواند راهگشاي رهايي مردم در آينده (پايان دنيا) باشد. ) ايده اينكه پروانهاي ميتواند باعث تغييري آشوبي شود نخستين بار در ۱۹۵۲ در داستان كوتاهي به نام "آواي تندر" كار "ري بردبري" مطرح شد. عبارت "اثر پروانه اي" هم در ۱۹۶۱ در پي مقالهاي از "ادوارد لورنتس" به وجود آمد. وي در صد سي و نهمين اجلاس "اياياياس" در سال ۱۹۷۲ مقالهاي با اين عنوان ارائه داد كه «آيا بالزدن پروانهاي در برزيل ميتواند باعث ايجاد تندباد در تگزاس شود؟» لورنتس در پژوهش روي مدل رياضي بسيار سادهاي از آب و هواي جو زمين، به معادلهي ديفرانسيل غير قابل حل رسيد. وي براي حل اين معادله از روشهاي عددي به كمك رايانه بهره جست. او براي اينكه بتواند اين كار را در روزهاي متوالي انجام دهد، نتيجه آخرين خروجي يك روز را به عنوان شرايط اوليه روز بعد وارد ميكرد. لورنتس در نهايت مشاهده كرد كه نتيجه شبيهسازيهاي مختلف با شرايط اوليه يكسان با هم كاملاً متفاوت است. بررسي خروجي چاپ شده رايانه نشان داده كه رويال مكبي (Royal McBee)، رايانهاي كه لورنتس از آن استفاده مي كرد، خروجي را تا ۴ رقم اعشار گرد ميكند. از آنجايي كه محاسبات داخل اين رايانه با ۶ رقم اعشار صورت مي گرفت، از بين رفتن دو رقم آخر باعث چنين تاثيري شده بود. مقدار تغييرات در عمل گردكردن نزديك به اثر بالزدن يك پروانه است. اين واقعيت غيرممكن بودن پيشبيني آب و هوا در دراز مدت را نشان مي دهد. (همچنين غيرممكن بودن پيش بيني آينده در دراز مدت) مشاهدات لورنتس باعث پررنگ شدن مبحث نظريه آشوب شد. عبارت عاميانه اثر پروانه اي در زبان تخصصي نظريه آشوب، "وابستگي حساس به شرايط اوليه" ترجمه مي شود. به غير از آب و هوا، در سيستم هاي پوياي ديگر نيز حساسيت به شرايط اوليه به چشم مي خورد. يك مثال ساده، توپي است كه در قله كوهي قرار گرفته. اين توپ با ضربه بسيار كمي، بسته به اينكه ضربه از چه جهتي زده شده باشد، مي تواند به هركدام از دره هاي اطراف سقوط كند. اغلب سيستم ها در دنياي واقعي طي تكرار يك عمليات مشخص كار مي كنند. در مثال آب و هواي لورنتس فرايند گرم شدن سطح زمين از طرف خورشيد و سرد شدن جو از طريق تابش به فضاي بيرون، فرايندي است كه مدام تكرار مي شود. مي توان نشان داد كه در چنين سيستمي بازه اي از مقادير اوليه باعث ايجاد رفتار آشوبناك مي شود. اين دانشمند در تئوري "اثر پروانه اي" گفته است: "ضربه هاي بال هاي پروانه اي در برزيل مي توانند در تكزاس توفان به پا كنند." در اين تئوري لورنز توضيح مي دهد كه تداوم تغييرات بي نهايت كوچكي كه در اثر بال زدن پروانه ايجاد مي شود نتايج ويرانگري توليد مي كند. اين دانشمند جوايز معتبر بين المللي به خصوص "جايزه توكيو براي علوم كاربردي" را دريافت كرد. با وجود اين از آنجا كه در جوايز نوبل، جايزه اي با عنوان "جايزه نوبل هواشناسي" وجود ندارد، لورنز هرگز نتوانست نام خود را در بين دارندگان اين جايزه به ثبت برساند. لورنز در سال ۱۹۷۹ در كنفرانس سالانه "انجمن آمريكايي پيشرفت علم" حاضر شد و به تشريح تئوري "اثر پروانه اي" (butterfly effect) پرداخت و به اين ترتيب تئوري "بي نظمي" رسميت گرفت. اين دانشمند نخستين بار تئوري بي نظمي را در سال ۱۹۶۱ در موسسه تكنولوژي ماساچوست (ام آي تي) مطرح كرد. سپس در سال ۱۹۶۳ اين تئوري را كاربردي و در سال ۱۹۷۹ فرمول آن را ارائه كرد. اين تئوري در خصوص پديده هايي چون تغييرات آب و هوايي غيرمنتظره و حوادث و فرايندهايي كه نمي توانند با استفاده از برهان ها و قوانين رياضي رايج، مثل تئوري احتمالات مدل سازي و پيش بيني شوند، توضيح مي دهد. (دليلي ديگر براي بكارگيري اين نماد به صورت يك شاخص در بازي) خطوط نازكا خطوط نازكا فوقالعادهترين گروه جئوگليپسها (geoglyps) در جهان هستند. آن ها در بيابان نازكا، بين شهرهاي نازكا و پامپا روي پامپاس دي جوناما در پرو واقع شده اند. در سطح شن هاي بيابان پامپا در حدود 300 شكل ساخته شده از خط هاي مستقيم حك شده كه شامل فرم هاي هندسي و تصاوير حيوانات و پرندگان و شكل هاي ديگر بوده و تنها از آسمان و بالا به وضوح قابل رويت هستند. 3 نكته مرموز در نازكا پلاتيو قابل بررسي است: 1. خطوط مستقيم با كيلومترها فاصله در تمام مسيرها در بخش هايي از پامپاس يكديگر را قطع ميكنند. 2. تعداد زيادي از فرم اين خط ها به صورت شكل هاي هندسي است: مثل زاويهها (كنجها)، مثلثها، شكلهاي خوشه اي، مارپيچها، مربعها، خطوط مواج و غيره. 3. تعداد زيادي از خطوط نيز به شكل حيوانات درآمده اند.
خطوط نازكا مجموعهاي از خطوط هستند كه در صحراي نازكا، يك دشت باير واقع شده اند. اين دشت ۸۰ كيلومتر بين شهرهاي نازكا و پاليا در پرو كشيده شده. اين خطوط توسط فرهنگ نازكا بين ۲۰۰ (پيش از ميلاد)پ.م تا ۷۰۰م خلق شده است. صدها شكل منحصر به فرد وجود دارد كه از نظر پيچيدگي از خطوط ساده تا مرغهاي مگس خوار، عنكبوت، ميمون و مارمولك داراي تنوع هستند. خطوط نازكا به جز از فضا قابل تشخيص به صورت خطوط منسجم نيستند. از اين رو حدس زده ميشود كه مردم نازكا هرگز نتوانستند كاري كه خلق كردهاند را به صورت منسجم ببينند.
فرضيهها، سازندگان و تكنيكها از زمان كشف اين خطوط فرضيههايي در رابطه با شيوهها و انگيزههاي ايجاد آن ها، پيشنهاد شده است. توضيح باستان شناسي درمورد اينكه چه كسي آن ها را ساخته: براي مثال اينكه مردم نازكا خطوط را با استفاده از وسايل ساده و تجهيزات زمينپيمايي و نقشهبرداري ايجاد كردهاند. تيركهاي چوبي در انتهاي برخي خطوط (كه براي آزمايش كربن ۱۴ مورد استفاده واقع شده) و سفالهايي كه در برخي از مناطق نازكا پيدا شده، اين فرضيه را حمايت ميكند. علاوه بر اين محققان از جمله جو نيكل با استفاده از تكنولوژي ساده كه در دسترس مردم نازكا بوده، و بدون ديد هوايي شكلها را دوباره ايجاد كرده. با نقشههاي دقيق و تكنولوژي ساده يك تيم از افراد توانستند حتي اشكالي بزرگتر را در طي چندين روز خلق كنند. مدارك موجود كمي در خصوص علت اشكال ساخته شده وجود دارد. از اين رو، انگيزه مردم نازكا، ماندگارترين راز خطوط هستند. بسياري محققان عقيده دارند كه انگيزه مردم نازكا، مذهبي بوده است. يعني خلق اشكالي كه تنها خدايان از آسمان قادر به ديدن آن ها بطور واضح هستند. فرضيه ديگري وجود دارد كه مردم نازكا ميخواستند تا به مناطقي كه در افق دور واقع شده، جايي كه خورشيد و ديگر اجرام آسماني طلوع يا غروب ميكنند، اشاره كنند. اين فرضيه توسط دو محقق ارزيابي و بررسي شد و هر دو نتيجه گرفتند كه مدارك كافي براي توجيه نجومي وجود ندارد. در سال ۱۹۸۵ يك باستانشناس به نام جوهان رين هارد، اطلاعات باستان شناسي، قوم شناسي و تاريخي را منتشر كرد كه اثبات ميكرد كه پرستش كوهها و ديگر منابع آبي نقش مهمي را در اقتصاد و مذهب نازكا از زمان قديم تا زمان اخير بازي ميكرده است. او تئوري اي را ارائه داد كه در آن ستايش خداياني در ارتباط با فراواني آب و حاصلخيزي محصول، توجيه ميشوند. همچنين ادعا شده كه اين خطوط به عنوان راههاي مقدسي بودند كه به خداياني منتهي ميشدند. اين خدايان در آن نقطه عبادت ميشدند. و اشكال نيز به عنوان موضوعاتي نمادين براي طلب كمك از خدايان بودند. ديويد جوهانسون پژوهشگر ديگري بود كه خطوط نازكا و ارتباط آشكار آن ها را با آبراههاي زير زميني مورد بررسي قرار داده. جوهانسون براي رديابي اين تونلهاي آبي، گمتنه زني كرد و ادعا كرد كه خطوط بيانگر اينست كه آيا زمين داراي آب هست يا نه. مناطق با بيشترين اشكال در حدود مناطقي با بيشترين مقدار آب زيرزميني تمركز يافتهاند و معمولاً نزديك به چاهها و ديگر منابع آبي هستند. نظري كه جوهانسون ابراز ميكند اينست كه ساكناني كه در يك چنين منطقه خشكي زندگي ميكنند بايد زمان زيادي را براي يافتن منابع آبي ميگذراندند. بهوسيله خلق يك نقشه با مقياس بزرگ، ميتوانستند بطور دقيق بفهمند كه كجا ميتوانند آب پيدا كنند. اين خطوط بعداً اشكال مذهبي براي خدايان و يا نامهايي كه به هر يك از منابع آبي داده شد، تبديل شد. رابين ادگا (كسوفشناس) فرضيه ديگري مطرح كرد كه طبق آن خطوط نازكا، خصوصا اشكال حيواني، انساني و گلها يك واكنش باستاني به اصطلاح "چشمان خدا" است كه در طي يك كسوف كامل در آسمان آشكار ميشود. يك سلسله از كسوف كامل كه در سرتاسر جنوب پروبه وقوع پيوست، با زمانيكه خطوط و اشكال نازكا خلق شده بود، همزمان بوده اند. يك خورشيد گرفتگي كامل بطور واضح شبيه مردمك چشم و عنبيه يك چشم غول پيكر است در حاليكه به پايين نگاه ميكند. تئوري ديگري ادعا ميكند كه خطوط نازكا باقيمانده "معابد راه رونده" هستند جاييكه يك گروه بزرگ از عبادت كنندگان در امتداد يكي از خطوط كه وقف شده براي يك ذات مقدس بوده، راه ميرفتند. ساكنان دهكدههاي محلي ميگويند كه ساكنان قديمي، تشريفاتي را روي اين راهها و اشكال انجام ميدادند تا از خدايان تشكر كنند و ادامه داشتن باران و آب را از كوههاي آند تضمين كنند. همچنين بر طبق يك فرضيه از مايكل ويلانت، رساناهايي از جنس طلا يا مس روي زمين كشيده شده بود. اين رساناها، به عنوان آنتنهايي براي جمعآوري فركانسهاي بسيار پايين مگنت تلوريوم كه در مناطق لرزه نگار مشخص توليد ميشود، بوده است و اين، چند روز قبل از وقوع زلزله اتفاق ميافتاد. جنجالي ترين فرضيه مطرح شده درباره اين خطوط توسط اريك فون دنيكن و در كتاب ارابههاي خدايان است. او ادعا كرده كه اين خطوط در حقيقت فرودگاهي براي سفينههاي فضايي بيگانه بوده است. با بررسي نقشه خطوط نازكا موضوعات زير مطرح ميشود: طبق باور مردم جئوگليپسها را گروهي از افراد به اسم نازكا ساخته اند، اما چرا و چگونه آن ها اين شگفتيهاي جهان را خلق كردند كه اصلا قابل توضيح و تشريح كردن نيستند؟ از وقتيكه مشخص شد خطوط نازكا به جز از يك جايگاه بالاتر قابل رويت نيستند، فرض ميشود كه مردم نازكا هرگز نتوانسته اند حاصل كاشان را از جايگاه بالاتر ببينند! بنابراين فرضيهها و تصورات خيلي زيادي در مورد تواناييهاي سازندگان و انگيزههاي آنان وجود دارد.
- آيا امكان دارد جئوگليپسها، تمثالهاي خدايان حيواني يا طرحهاي صورت هاي فلكلي باشند؟ - آن ها راه و مسير بوده اند يا عقربههاي نجومي و يا حتي شايد يك نقشه خيلي عظيم؟ - اگر مردميكه 2000 سال پيش اينجا زندگي ميكردند فقط از تكنولوژي ساده اي بهره مند بودند، چگونه براي ساختن چنين شكل هاي دقيقي برنامه ريزي كرده اند؟ آيا از يك نقشه پيروي كرده اند؟ اگر اينگونه بود چه كسي آن را ترتيب داده؟ و بالاخر در ظاهر تمام اينها به دنياي ماورايي تعلق دارند. ساختن و باقي ماندن خطوط اين خطوط بهوسيله ذوب اكسيد آهن كه با سنگ ريزه اندود شده بود، ساخته شده اند. وقتي سنگفرش برداشته شده، آن ها تضادي با رنگ روشن سطح زيري بوجود آوردند. در اين دشت چند صد خط ساده و شكلهاي هندسي و همچنين بيش از ۷۰ شكل حيوان، حشره و انسان وجود دارند. مساحتي كه اين خطوط را پوشش ميدهد، تقريباً ۵۰۰ كيلومتر مربع بوده است و بزرگترين شكلها در حدود ۲۷۰ متر درازا دارد. اين خطوط به دليل خشكي بسيار زياد، باد كم و شرايط آب و هوايي ثابت منطقه نازكا، باقي ماندهاند. صحراي نازكا يكي از خشكترين مناطق زمين است و دماي آن در تمام سال در حدود ۲۵ درجه سانتيگراد است، و همچنين كمبود باد كمك كرده اين خطوط تا به اكنون قابل رويت باقي نگهداشته شوند. سال 2012 و افسانه پايان دنيا واقعيت اين است كه تقويم مايا در سال 2012 به پايان مي رسد، به همين دليل ماياها به دنبال هر دليل مذهبي، علمي، اخترگويانه و تاريخي مي گردند تا بيابند كه چرا اين تقويم مي گويد كه جهان رو به پايان است. رسالت مايايي كسب قدرتي است كه بتواند مردم را در تمام جوامع نگران كند. تقويم مايايي چيست؟ اين تقويم توسط تمدني پيشرفته به نام ماياها در حدود 250 تا 900 ميلادي بوجود آمده است. شواهد مربوط به امپراطوري مايا به قسمت هاي جنوبي مكزيك تا گواتمالا و اِل سالوادور مي رسد. مردمي كه در جامعه مايايي ساكن بودند، مهارت پيشرفته اي در نوشتن داشتند و در ساختن شهرها و مدنيت توانايي عجيبي پيدا كرده بودند. مايايي ها احتمالا بخاطر اهرام و ساختمانهاي بزرگ ديگري كه ساخته اند معروف شده اند. مايايي ها از تقويم هاي مختلفي استفاده مي كردند و زمان را به عنوان گردش هايي روحاني درنظر مي گرفتند. ازآنجايي كه اين تقويم ها استفاده هاي عملي زيادي داشتند، مثل: كاربردهاي اجتماعي، كشاورزي، اقتصادي و...، به عنصر مذهبي قوي اي تبديل شده بودند. اين كاملا با تقويم ميلادي جديد متباين است كه تنها داراي معاني اجتماعي و اقتصادي است. بيشتر تقويم هاي مايايي كوتاه بودند. تقويم "تزولكئين" (Tzolk"in) در 250 روز تمام مي شد و تقويم "هاآب" (Ha"ab) طول سال را 365 روز درنظر مي گيرد. مايايي ها اين دو تقويم را با هم تركيب كردند و تقويمي به نام "گرد تقويم" (Calandar Round) تهيه نمودند: كه برابر است با يك چرخه از 52 هاآب (تقريبا 52 سال كه برابر طول تقريبي يك نسل است.) درون يك گرد تقويم چرخه هاي 13 و 20 روزه وجود دارد. واضح است كه اين سيستم تنها زماني استفاده مي شود كه 52 سال را 18980 روز واحد در نظر بگيريم. بعلاوه اين سيستم ها، مايايي ها چرخه اي داشتند به نام "چرخه ي زهره". ايشان با دقت زياد تقويمي شكل دادند كه بر اساس موقعيت زهره در آسمان شب بود. و همچنين ممكن است كه آن ها تقويم هاي مشابهي براي سيارات ديگر هم داشته اند. با استفاده از گرد تقويم هيچ گاه نمي توان سالي قديمي تر از 52 سال را مشخص كرد! پس چگونه مي توان تاريخ هاي طولاني را با استفاده از تقويم مايايي ها تعيين نمود؟ پايان شمارش طويل= پايان دنيا؟ ماياها براي حل اين مشكل روشي ابتكاري بكار بردند. در نهايت تقويم آن ها از دوره بلندي استفاده كرد كه 5126 سال دارد. اين دوره بر اساس ملاحظات مذهبي، دوران قاعدگي، محاسبات رياضي روي اعداد 13 و 20 و همچنين اساطير اخترگويانه ايجاد شده است. تقويم مايا چگونه كار مي كند؟ سال مبدأ در شمارش طويل مايايي در «0.0.0.0.0» آغاز مي شود. هر صفر از 0-19 تغيير مي كند كه هركدام نشاندهنده ي روزهاي مايايي است. مثلا اولين روز از شمارش طويل به صورت 0.0.0.0.1 نوشته مي شود. اين عدد اضافه مي شود تا روز 19. با افزوده شدن 1 روز ديگر يعني 20 روز به صورت زير نوشته مي شود: 0.0.0.1.0 اين شمارش تا 0.0.1.0.0 ادامه مي يابد(حدود يك سال ) و همينطور تا 0.1.0.0.0 (حدود 20 سال) و 1.0.0.0.0 (حدود 400 سال). حالا مثلا تاريخ 2.10.12.7.1 در تقويم مايايي نشان دهنده ي تاريخ تقريبي 1012 سال و 7 ماه و 1 روز است. واقعا تقويم جالبي است. ولي اين تقويم با پايان جهان چه ارتباطي دارد؟ رسالت مايايي تماما بر اين اساس است كه هنگامي كه شمارش بلند مايايي تمام شود، يك اتفاق بدي بوقوع خواهد پيوست. متخصصين مايا از هر دو عدد 13 و 20 استفاده مي كنند. طبق نظر ايشان پايان اين دوره مي تواند در 13.0.0.0.0 روي دهد. و اين تاريخ برابر با 5126 سال است. اين شمارش بلند دوره در 0.0.0.0.0 آغاز شده است كه مطابق 11 آگوست 3114 پيش از ميلاد مي شود. حالا مسأله را متوجه شديد؟ شمارش طويل دوره ي ماياها در 5126 سال بعد از اين تاريخ يعني در 21 دسامبر 2012 به پايان مي رسد. روز رستاخيز مايايي زماني كه چيزي تمام مي شود (حتي چيز بي خطري مثل يك تقويم باستاني)، مردم گمان مي كنند كه نهايي ترين احتمالات براي پايان تمدن روي خواهد داد. از طرف ديگر باستان شناسان و اسطوره شناسان معتقدند كه مايايي ها يك عصر روشنگري را براي سال 13.0.0.0.0پيش بيني كرده اند. ولي واقعيت اين است كه شواهد كافي براي چنين رستاخيز عظيمي در آن روز در دست نداريم!! تهديدهايي عليه زمين و نوع بشر تا بحال مطرح شده اند: برخورد سيارك ها، سياهچاله ها، انفجارات پرتوگاما در كهكشان هاي نزديك، دوره ي يخبندان و جابجايي قطبين. ولي هيچ شاهدي براي روي دادن يكي از اين اتفاقات در 2012 وجود ندارد. اين اتفاقات هر زماني مي توانند روي دهند و هيچ ارتباطي با تاريخ خاصي ندارند. هر كدام از اين تهديدها نياز به يك مقاله ي مستقل دارد كه توضيح داده شود كه چرا دليلي براي روي دادن آن ها وجود ندارد. نكته ي جالب اين است كه باستان ستاره شناسان مايايي هنوز اختلاف نظر دارند كه آيا پايان تقويم در 13.0.0.0.0 است يا 20.0.0.0.0 (حدود سال 8000 ميلادي). در نتيجه، اين قبيل پيش بيني ها نه تنها مبناي علمي ندارد بلكه از خرافات و اعتقادات اسطوره اي اقوام باستاني ريشه گرفته است. توجه مردم جهان به اين قبيل خرافات نشان دهنده عمق خرافه پرستي و جهل علمي نسبت به يافته هاي دقيق و جهاني علمي امروز است. درواقع پيشرفت علم و تكنولوژي تأثير زيادي در سطح علمي و درك عمومي اقشار جوامع انساني بازي نكرده است!! اينكه چطور به نتايج عجيب و غريب يك تقويم باستاني گمنام چنين اطمينان و توجهي مي شود، به روحيه غير علمي و نادقيق مردم و برخي اهداف سياستمداران براي تسلط بر دنيا و دستيابي به خواسته هاي نامشروعشان ارتباط مستقيم دارد. در چنين شرايطي لازم است تا با ديدي باز و روشنگرانه به مسايل اطرافمان بنگريم و با آگاهي كامل به بررسي اهداف پشت پرده چنين شايعاتي بپردازيم تا در اين اوضاع نابسامان كنوني، گرفتار تبليغات رسانه هاي غربي در ساخت اسطوره هاي آخرالزماني نشويم.
در انتها نتيجه گيري از مطلب را به عهده خوانندگان محترم مي گذارم. اميدوارم اين مطلب بتواند راه گشاي خوبي براي عزيزان علاقه مند باشد. در پناه حق
|